۩۞۩ دلشکسته ۩۞۩

 

بعضی آدمها باران را حس می کنن....بقیه فقط خیس می شوند.

 

 

***

 

دیگر نمیگویم گشتم نبود نگرد نیست....

بگذار صادقانه بگویم گشتم. اتفاقا بود. فقط مال من نبود......

بگذار دیگری بگردد لابد مال اوست...

 

 

***

 

....آنقدر مرا سرد کرد

از عشق

از خودش...

که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام

آهای! روی احساساتم پا نگذارید... لیز میخورید!!!!!!

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:گشتم نبود نگرد نیست,باران,عشق,ساعت 13:45 توسط بهزاد |



رفتن

 

دوست دارم بروم سر به سرم نگذاريد

 


گريه ام را به حساب سفرم نگذاريد

 
 
 


دوست دارم كه به پابوسى باران بروم

 


آسمان گفته كه پا روى پرم نگذاريد

 
 
 


اين قدر آينه ها را به رخ من نكشيد

 


اين قدر داغ جنون بر جگرم نگذاريد

 
 
 


آخرين حرف من اين است، زمينى نشويد

 


فقط از حال زمين بى خبرم نگذاريد...

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:رفتن,باران,آسمان,ساعت 13:19 توسط بهزاد |



آتش

 

سوختم بزن باران شايد تو خاموشم کني

 

شايد امشب سوزش اين زخم ها را کم کني

 

 آه باران من سراپاي وجودم آتش است

 

 پس بزن باران شايد تو خاموشم کني


+ نوشته شده در جمعه 15 بهمن 1389برچسب:آتش,خاموش,باران,ساعت 18:2 توسط بهزاد |